A apresentação está carregando. Por favor, espere

A apresentação está carregando. Por favor, espere

تکنیک های کمی و کیفی کاربردی تصمیم گیری

Apresentações semelhantes


Apresentação em tema: "تکنیک های کمی و کیفی کاربردی تصمیم گیری"— Transcrição da apresentação:

1 تکنیک های کمی و کیفی کاربردی تصمیم گیری
تکنیک های کمی و کیفی کاربردی تصمیم گیری

2 مدل حل عقلانی مساله ، ابزار مناسبی است برای مدیران تا بتوانند بر مشکلات پیش رو غالب شوند . با وجود این فراگیری و به کار بستن گامهای حل عقلانی مسائل ، تضمین کننده حل اثر بخش مسائل نیستند . به عبارت دیگر حل مسائل هر اندازه هم که به شیوه عقلانی انجام پذیرد به دلیل محدودیت هایی که در این الگو وجود دارد عاری از اشتباه وخطا نخواهد بود .

3 مدیران در سازمانها بیشتر اوقات با مسائلی مواجه می شوند که با مدل منطقی یا روش تحلیلی سازگار نیستند . تفکر منطقی (یا تحلیلی غالبا زمانی که مساله مورد نظر با آن سازگاری دارد مناسب و موفق است ولی موقعیتهای بسیار دیگری نیز وجود دراد که در آنها این شیوه کمتر موفق به نظر میرسد بسیاری از مسائل سازمانها مسائل تازه ای نیستند بلکه موضوع های کهنه ای هستند که ثبلا با روش تحلیلی از میان برداشته شده اند اما بار دیگر بروز کرده اند و راه حل جدیدی را می طلبند.

4 واقعیت این است که بعضی از موضوع ها را نمی توان با استفاده از منطق محض حل کرد بلکه باید با روش متفاوت و خلاقانه تری برای حل آنها اقدام کرد بینش تحلیلی ممکن است در جهانی ساکن و غیر پویا کارایی داشته باشد ولی در دنیایی که پر از آشوب و دائما در حال تحول و دگرگونی است ، کفایت نمی کند به همین دلیل بهره گیری از تکنیک های خلاق در فرایند حل مساله امری اجتناب ناپذیر است .

5 مدل حل خلاق مساله در مدل حل خلاق مساله بر خلاف مدل حل عقلانی ، مدیران به گونه ای خلاق به حل مسائل مبادرت می نمایند به عبارتی مدیران از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار بوده و با ملاحظه اولین راه حل یا راه حل صرفا مناسب و قابل قبول مشکل را حل شده نمی دانند مبنای تفکر در این الگو تفکر خلاق است . تفکر خلاق نوعی تفکر است که در آن ذهن به طور عمیق با یک مساله درگیر می شود و به تجسم واضح سازی آن می پردازد و به منظور تنظیم کردن نتیجه تفکر یا دریافت مفاهیم جدید ، مبادرت به تعدیل آن می کند .

6 استیونز می گوید ((تفکر خلاق یک فرایند انشعاب پذیر است که فرد با استفاده از قوه تصور و اندیشه به خلق دامنه وسیعی از ایده ها برای رسیدن به راه حل ها می پردازد .)) این طرز تفکر مستلزم دیدن ماوراء ظاهر و خلق ایده هایی است که بدواً غیر واقع بینانه و بدون ارتباط منطقی با مسئله به نظر می رسد تفکر خلاق نقش عمده ای در حل کردن مسائل ((باز)) دارد. تفکر خلاق مستلزم کسب آموزش و مهارت ها در خصوص تفکر است .

7 مهارت های مرتبط با تفکر خلاق را می توان شامل زیر دانست :
جسارت در تفکرات نو واهمه نداشتن از شکست قدرت تغییر پیش فرض های مساله حل مسائل ذهنی چرا پروری ذهنی قابلیت ایده پردازی قانع نشدن به راه حل های موجود جامع نگری به موضوع قدرت تخیل خطر پذیری

8 فرآیند های حل خلاق مساله
از گذشته های دور و تا همین چند سال پیش ، حل مساله را بیشتر به عنوان یک امر استدلالی و عقلایی توصیف می کردند . اما در سالهای اخیر محققان و صاحب نظران در بررسی های خود متوجه شدند که یک روش کاملاً عقلایی و استدلالی تمایمی ابعاد حل مساله را دربر نمی گیرد و خلاقیت برای موفقیت آمیز بودن حل مساله امری حیاتی است برهمین اساس فرآیند حل مسئله را می توان همچون فرایند حل عقلانی مسئله در نظر گرفت که در گامهای مختلف آن از عنصر خلاقیت و روش های کاربردی آنها استفاده می گردد . فرآیند های حل خلاق مساله

9 روش های کسب مهارت خلاقیت
پرورش استعداد ها و مهارتهای خلاقیت ، مستلزم یادگیری مطالب گوناگون از راه گذراندن دوره های آموزشی مناسب می باشد. این دوره های آموزشی می تواند بر مبنای مطالعه افکار افراد خلاق ، انجام طرح های خلاقیت، تمرین های خلاقیت، جلسات تکنیک های خلاقیت مانند طوفان ذهنی برگزار شود بدان معنا که با ایجاد جلسات تبادل افکار می توان به بهترین ایده دست یافت .

10 درگیری در فعالیت های خلاق، مهم ترین روش برای تقویت استعداد خلاقیت به شمار می آید. از عواملی که نقش مهمی در خلاق کردن انسانها ایفا می کند تقویت توانایی های خلاقیت آنها است که عبارتند از : حقیقت یابی مسائله یابی ایده سازی ایده یابی روان بودن ایده ها درک اصل مطلب نگرش به موضوعات از دیدگاههای مختلف راه حل یابی ابتکار و دقت .

11 هریک از تکنیک های خلاقیت مرحله یا مراحلی از فرایند خلاقیت را تقویت می کنند این تکنیک ها فردی و یا گروهی می باشند که تکنیک های فردی شامل : توهم خلاق ، DO IT و تکنیک های گروهی شامل طوفان فکری ، شش کلاه ، دلفی ، سینکتیکس و تکنیک هایی که می تـوان هم به صورت فردی و هم به صورت جمعی آنها را انجام داد عبارتند از اسکمپر ، در هم شکستن مفروضات ، چرا ، مورفولوژیک محور اصلی این روشها و تکین کها شکستن قالب های ذهنی با استفاده از راهبردهای موثر زیر است : جلوگیری از قضاوت فوری درک اصل مطلب شک و تردید تجسم قوی تخیل نگرش جدید

12 جلوگیری از قضاوت فوری جلوگیری از قضاوت فوری یک مهارت اساسی در خلاقیت است چرا که داوری فوری درباره راه حل ایده های ابتکاری را از بین می برد . درک اصل مطلب : محور کار در ایجاد فرایند خلاق ، تفکری است که برای حل مساله به تجزیه اطلاعات اساسی پرداخته و موارد غیر اساسی و بی مورد وغیر مفید را رها میکند این امر سبب می شود افراد تحت تاثیر ایده حاکم نیز قرار نگیرند. شک و تردید : شرط تحقق خلاقیت این است که افراد اسیر فرضیات نشوند زیرا هدف تغییر یا تجید ساخت الگوست . استفاده از شیوه ((چرا)) در انجام این روش موثر است این شیوه تنها مربوط به زمانی نیست که فرد جواب را نمی داند بلکه ممکن است با مطلب کاملا آشنا باشد و باز هم بپرسد چرا؟ تجسم قوی : یکی از موارد تعیین کننده در خلاقیت ، توانایی تجسم اشیاء مفاهیم و فرایندهاست . چگونگی تصویرها نیز اهمیت زیادی دارد . هرچه این تصاویر روشن ، قوی، زنده و متنوع باشد امکان ابداع و ابتکار بیشتر است. تخیل : بسیاری از ابداعات و اختراعات نتیجه تخیل است بسیاری از داستهای تخیلی نیز امروزه به واقعیت پیوسته اند. یکی از جنبه های روش تخیلی (که محور روش هایی مانند سینکتیکس است ) این است که فرد خود را جای فرد یا چیز دیگری قرار می دهد . نگرش جدید : نگرش متفاوت به مسایل جز جدایی ناپذیر خلاقیت است افراد خلاق متوجه جنبه های تازه ای از پدیده ها هستند مانند نقاش خلاقی که با دیدی متفاوت مسائل را دریافته و در یک نقاشی آن را ترسیم می کند.

13 موانع حل خلاقانه مسئله مانع به هر چیزی اطلاق می شود که ما را از پیدا کردن راه حل موثر برای یک مسئله باز دارد .مواع از نظر نوع و شدت متفاوت هستند .موانع به صورت گوناگون توسط نویسندگان مختلف بر حسب هدف هایشان طبقه بندیده اند با عنایت به اکثر طبقه بندی های به عمل آمده ، می توان موانع حل خلاقانه مساله را در سه مقوله عوامل فردی ، عوامل سازمانی و عوامل برون سازمانی ( فرهنگی و محیطی ) تقسیم بندی کرد .

14 عوامل فردی عوامل فردی با ویژگی ها و خصوصیات روانشناختی افراد مربوط می شوند و مانع خلاقیت در حل مسائل می گردند.این موانع می توانند در ابعاد ادراکی ، احساسی، و ذهنی مورد بحث قرار گیرند . موانع ادراکی: موانع ادراکی وقتی جود دارندکه قادر نباشیم یک مسئله یا اطلاعات مورد نیاز برای حل آن را به خوبی در کنیم .این موانع عبارتند از : دیدن محدود آنچه که انتظار دیدنش را داریم.قالبی نگاه کردن،عدم شناخت مسائل ،عدم استنباط مسائل از قبل ،اشتباه گرفتن علت و معلول . موانع احساسی:موانع احساسی وقتی وجود دارند که تهدیدها متوجه نیاز های احساسی ما گردد .موانع احساسی عبارتند از : ترس از اشتباه یا مورد تمسخر قرارگرفتن،بی صبری،اضطراب،ترس از ریسک کردن ،نیاز به نظم ،فقدان چالش گری. موانع ذهنی: موانع ذهنی وقتی وجود دارند که ما مهارت های فکری لازم برای یافتن یک راه حل موفق را نداریم یا قادر نیست گروه آن ها را به صورت موثر به کار گیریم.این موانع عبارتند از : فقدان دانش یا مهارت در فرآیند حل مسئله ، فقدان تفکر خلاق ،تغییرناپذیری فکر، روشمند نبودن ،نداشتن دانش یا مهرت استفاده اززبان خاص مسئله ،استفاده از اطلاعات نا مناسب.

15 موانع سازمانی : موانع فرهنگی :
موانع سازمانی شامل ان دسته از عواملی است که مربوط به سازمان بوده و در حل خلاق مسئله مشکل ایجاد می نماید .این موانع شامل : سبک مدیریت، فقدان حمایت لازم، فشار روانی،فقدان ارتباطات،کار یکنواخت و انتظارات دیگران می باشد. موانع فرهنگی : موانعی محسوب می شوند که از قبل به عنوان قاعده یا اصل (خوب و بد)در اثر ارتباطات اجتماعی در جامعه شکل گرفته اندو جزء عادت ذهنی ما شده اند و اختیار تفکر را از انسان سلب می نمایند.موانع فرهنگی عبارتند از :داشتن ترس از زیر سوال بردن وضع موجود، عدم علاقهبه تغییر ، نامناسب بودن روحیه شوخ طبعی، خیالبافی،عدم توجه به احساسات و قضاوت های ذهنی، تاکید بیش از حد لازم به رقابت یا همکاری و قواعد نادرست.

16 تکنیک ها و فنون حل خلاق مسئله (روش های کیفی حل مسئله )
تکنیک های خلاقیت ، ابزار کمکی و روش های ساختار یافته ای هستند که به ما کمک می کنند تا در زمان لازم دانش گروه و ساختار فکری خود را آگاهانه تغییر دهیم.به طور کلی تکنیک های خلاقیت به منظورهای مختلفی طراحی گردیده اند .بسیاری از آن ها فقط جهت منظور خاصی مثل ایده یابی طراحی شده اند .بعضی از آن ها به منظور تقویت قدرت شهودی افراد و بعضی دیگر به منظور افزایش توان فکری و رهایی از قالب های ذهنی .همچنین تعدادی از تکنیک ها به منظور شناسایی موانع خلاقیت یا بکارگیری روش های حل خلاق مساله طراحی شده اند . طی سی سال گذشته ،تکنیک های بسیاری برای تقویت خلاقیت و افزایش توان حل خلاق مساله طراحی و معرفی شده اند که از نظر استفاده به سه دسته کلی به شرح زیر تقسیم می شوند : الف)تکنیک های خلاقیت فردی ب)تکنیک های خلاقیت گروهی ج) تکنیک های خلاقیت فردی و گروهی در اینجا تعدادی از مشهورترین آن ها را نام برده و یک یا چند تکنیک به طور کامل توضیح داده خواهد شد .

17 تکنیک چرا؟ تکنیک چرا دقیقا" مثل چراهای مکرر کودکی است که کودکان برای گسترش فهم خود از دنیای اطرافشان از والدین می پرسند .اما با این تفاوت که در بزرگسالی باید یاد گرفته هایمان را زیر سوال ببریم ، سادگی این تکنیک باعث شده است بسیاری از مردم متوجه اهمیت و نقش آن نشوند .این تکنیک برای ایده یابی و ایده پردازی به کار می رود .به عنوان مثال برای شناسایی و تعریف درست و کامل مساله می توان از این تکنیک استفاده کرد و در حین پرسش و پاسخ نیزمی توان ایده های جدیدی در رابطه با موضوع به دست آورد. باید توجه داشت که سوالات تا آنجا ادامه پیدا می کند که به یک بصیرت و بینش برسیم حتی اگر به جواب مفیدی رسیدیم و یا به رویکرد جدید و اثر بخشی دست یافتیم باید مساله را به شکلی دیگر از نو مطرح نموده و فرآیند پرسش و پاسخ را ادامه دهیم .البته نباید انتظار داشت به وسیله این تکنیک همه نوع مشکل و یا کل یک مشکل همواره حل شود بلکه استفاده از این تکنیک به ما کمک می کند تا موقعیت و وضعیت را بهتر و روشن تر مشخص کنیم و در فرآیند آن به ایده های جدیدی دست یابیم. ممکن است قبل از شروعاین پرسش ها برداشت شما از موضوع چیز دیگری باشد ولی با اجرای این تکنیک و پرسش و پاسخ ها به نقطه ای می رسید که برداشت جدیدی از مضوع برایتان به وجود می آید و به دنبال آن فکر و یا ایده جدیدی در ذهن شما شکل می گیرد. با این تکنیک ممکن است راحل نهایی به دست نیاید ولی کمک می کند وضعیت و واقعیت خود را بهتر شناخته تا به راه حل نهایی بهتر ،دقیق تر و زودتر برسیم .

18 تکنیک توهم خلاق خیلی اوقات آنچه را که فکر می کنیم واقعیت است ، واقعیت نیست.واقعیت ها با پنج حس انسان درک می شوند .فرض بر این است که حواس پنج گانه گزارش دقیق و درستی از محیط اطراف به انسان می دهند. آیا واقعا" همین طور است ؟ به شکل زیر نگاه کنید درمورد دایره درون مکعب چه فکر می کنید ؟ دایره را کجا می بینید؟اگر خوب دقت کنید هر بار دایره را در جای خاصی از مکعب می بینید .چیزهایی که چشم می بیندو طوری که مغز آن را تفسیر می کند باعث این خطا یا توهم می شود چشم می بیند اما وظیفه ذهن چیز دیگری است . کار ذهن مرتب کردن،دسته بندی و قابل فهم کردن جرقه هایی است که پس از دیدن ، مغز آن را ایجاد می کند بنابراین تصاویری که در ذهن است کپی مستقیم اشیا نیست .بلکه کدهای خلاصه ای است که از طریق شبکه عصبی به مغز می رسد . همه افراد در همه مواقع درک یکسانی از یک موضوع ندارند و ارتباط ادراکی چشم و مغز همیشه منجر به درکی منسجم از واقعیت نمی شود حتی گاهی این دو با هم در تضاد هستند .برای فهمیدن موضوع به مکعب زیر نگاه کنید .متوجه می شوید که در مکعب دو شکل نمایان می شود .یکی از این اشکال از طریق نیمه راست مغز دیده می شود بعد از چند لحظه متوجه می شویداین دو شکل به طور مرتب در رفت و آمد هستند .

19 همه افراد در همه مواقع درک یکسانی از یک موضوع ندارند و ارتباط ادراکی چشم و مغز همیشه منجر به درکی منسجم از واقعیت نمی شود حتی گاهی این دو با هم در تضاد هستند .برای فهمیدن موضوع به مکعب زیر نگاه کنید .متوجه می شوید که در مکعب دو شکل نمایان می شود .یکی از این اشکال از طریق نیمه راست مغز دیده می شود بعد از چند لحظه متوجه می شویداین دو شکل به طور مرتب در رفت و آمد هستند . حال فرض کنید چشم و مغز نتواند درک منسجم و درستی از واقعیت ارائه دهد و تمایلات و انتظارات ما نیز در موضوع اثر گذاشته باشد .حال با اطلاعات رسیده چه کار باید کرد ؟ چه قدر می توان به آن اتکا کرد؟آیا آنچه را که دیده ایم همان واقعیت است؟در پاسخ باید گفت شاید تنها راهی که به وسیله آن بتوان واقعیت را مورد شناسایی و بررسی قرارداد حذف پیش فرض ها و تمایلات یا عینک ها و فیلتر های پنهانی است که بر موضوع اثر گذاشته .برای این منظور اولین قدم این است که متوجه شویم حواس پنج گانه نشان دهنده دقیقی از واقعیت بیرونی نیستند و این خود از ضرورت های یک فکر خلاق است.شما برای ارزیابی صحیح دنیای اطراف خود و تعریف درست مسائل باید در جایگاهی فراتر از اطلاعات رسیده از حواستان قرار گیرد .

20 منظور و هدف این تکنیک این است که شما بتوانید با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاه کرده تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابید .این سعی باعث می شود مقداری اطلاعات از شکاف های موجود در بافت های عصبی آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعات قبلی الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد و نهایتا" این فعل و انفعالات موجب الهام یا بصیرت و کشف ناگهانی و غیر منتظره ای شود .بنابراین برای اینکه بتوانیم خلاقانه با موضوعات برخورد کنیم یا راه حل های جدیدی برای مسائلمان پیدا کنیم ، گاهی احتیاج است به وسیله قدرت خیال و توهم موضوع را از زوایای دیگری ببینیم هر چند که دیدن از آن زاویه اشتباه به نظر می آید (وقتی چیزی را اشتباه حس می کنیم که مفهوم درک شده از آن با مفهوم مورد انتظار ما مغایر باشد و چه بسا خیلی از مفاهیم مورد انتظار ما ممکن است غلط باشد لذا رفتن راه اشتباه باعث شناسایی و اصلاح فکرها و مفروضات غلط ما می شود ) به همین دلیل بسیاری از افراد خلاق کارهایی می کنند که در ابتدا احمقانه به نظر می رسد .

21 کوه یخی برای پیشگیری از تکرار مشکلات در سازمان ها ایجاد تغیرات ساختاری موثر میباشد. روش کوه یخی یا آیسبرگ رویکردی سیستمی و کاربردی در حل مسئله میباشد که مشکلات همانند کوه یخی میمانند که تنها % 10 از آن قابل رویت و شامل 4 مرحله یا لایه اصلی میباشد . عدم آگاهی در نه تنها کمکی به حل مسئله نمیکند بلکه در اکثر موارد وضعیت را بدتر میکند برای جلوگیری از این شتاب زدگی در عمل هنگام مواجه شدن با مشکلات لازم است فرایند حل مسئله در ذهن به شکلی روشمند و دارا ی قواعد مشخص تبدیل شود. اولین لایه : بررسی و ثبت رویداد های قابل مشاهده که علی رغم در معرض دید بودنش ممکن است گاهی گمراه کننده باشد دومین لایه : بررسی الگوهای رفتاری و سوابق آن در گذشته که بروز یک مسئله به طور ناگهانی به وجود نیامده و حاصل روندی تدریجی است. سومین لایه :بررسی علت و معلول هایی که هنگام بروز مسئله بر یکدیگر اثر گذاشته اند. چهارمین لایه :ذهنیات افراد باعث به وجود آمدن ساختار ها میشود و اساسا ساختار ها بر اساس تصمیمات انسانی شکل میگیرند( درگیر کردن ذهن برای جستجوی راه حل)

22 گام های حل مسئله به روش کوه یخی :
گام اول: کشف و فهم مسئله مشاهده هوشمندانه ما را در کشف و طرح کامل مسئله یاری خواهد کرد. اغلب ما درمشاهدات خود دچار خطا هستیم که بخشی از آنها به حواس و بخشی به ادراک ما مربوط میشود. اما صرفنظر از علت خطادر صورت بروز خطا ما در کشف و فهم مسئله دچار انحراف میشویم و با فرض اینکه اطلاعات کاملی در دست داریم عجولانه به حل مسئله میپردازیم.

23 گام دوم: انتخاب راه حل باید به سراغ کشف الگوهای رفتاری در گذشته و سوابق آن پرداخت. هدف از انجام این مرحله یافتن زمینه های بروز مشکل و چگونگی گسترش آن در طول زمان میباشد. پس از انجام این دو مرحله به طور معمول فرضیه هایی از نحوه بوجود آمدن مشکل در ذهن ایجاد میشود که بررسی و اقدامات لازم را روی برخی از آنها انجام میدهیم.

24 تكنيك استخوان ماهي : يكي از روش هاي سودمند براي شناسايي مسايل نمودار استخوان ماهي است . كه به ا نمودار ايشي كاوا هم گفته ميشودو هدف ان شناسايي و تهيه فهرستي از كليه علل احتمالي مسايه مورد نظر است . هنگامي كه مساله و علل آن ثبت مي شود نموداري تشكيل ميشود كه شبيه به اسكلت ماهي است . مسيله در داخل دايره و در سهمت راست كاغذ كشيده ميشود ، يك خط مستقيم به سمت چپ كشيده ميشود كه شبيه ستون فقرات ماهي است . سپس تيغ هاي ماهي كشيده ميشود با زاويه 45 درجه متصل به خط ستون فقرات . كه اين ساقه ها علل مساله است. عللي كه حداقل پيچيدگي را دارند در قسمت دم ماهي و علل بينابين به صورت يك زنجيره پيوسته از كمترين پيچيدگي تا بالاترين پيچيدگي از سرماهي تا دم ماهي نوشته ميشوند . نمودار استخوان ماهي به چند دليل براي شناسايي مسايل سودمند است : ♠حل كنندگان مسيله را به بررسي تمامي اجزاي مسيله قبل از تصميم گيري ، تشويق ميكند. ♠ به نمايش روابط بين علل و اهميت نسبي آن علل كمك ميكند. ♠ به شروع فعاليت خلاق كمك ميكندو توجه افراد را معطوف به مساله ميكند. ♠ به حل كننده مساله كمك ميكند تا كل نگري به مساله پيدا كند . ♠ به افراد كمك ميكند به جاي اين شاخه و آن شاخه پريدن روي موضوع اصلي تمركز كنند .

25 مراحل استفاده از استخوان ماهي :
مساله را در سمت راست نوشته و آن را با يك دايره محصور كنيد . يك خط مستقيم در سمت چپ كه همان ستون فقرات است ترسيم كنيد . ساقه ها يا تيغه هاي ماهي را با زاويه 45 درجه نسبت به ستون فقرات بكشيد . علل مسيله را بررسي و در قسمت انتهاي هر ساقه بنويسيد . علل پيچيده را در قسمت دم ماهي و علل ساده تر را در قسمت سر ماهي فهرست كنيد . مراحل استفاده از استخوان ماهي :

26 تكنيك درهم شكستن مفروضات :
از موانع مهم خلاقيت ؛ مفروضات قبلي است كه اجازه نمي دهدر تمام جهات به حركت در آيد . و بسياري از مفروضات قبلي ممكن است از بدو شكل گيري در ذهن ما غلط باشند . مثل خطرناك بودن دوچرخه در ذهن كسي كه خواب نصادف شديد با دوچرخه ديده است .و فرد متوجه تغييرات و اشتباهات نيست و هنوز با مفروضات قبلي به مساله مينگرد . مثل برف روبي پشت بام كه هنوز هم با آمدن 5 سانت برف روي پشت بام افراد سريع آن را پارو ميكنند . تا سقف خراب نشود با اينكه زماني برف هاي 5 سانتي پشت بام را خراب ميكردند كه هنوز سقفها گلي و چوبي و با كاه بود نه الان كه با تيرآهن ، آجر و سيمان و قيرگوني سقف ها ساخته ميشوند . از آنجايي كه مفروضات مربوط به قسمت دروني ذهن ميشود و امري دروني هستند نمينوان آنها را به تنهايي فسخ يا از فكر خود جدا كردو ديگران هم نمي توانند بدون دخالت ما اين مفروضات را جدا كنند .

27 اغلب افراد هميشه شكل ها و نقوش مشكي رنگ را در زمينه سفيد ديده اند و نميتوانند اين پيش فرض ذهن خود را تغيير دهند . و اين تكنيك وسيله اي است براي شناسايي و در هم شكستن مفروضات ذهني غلط . پس فهرست مفروضات اوليه هرجه دقيق تر و كامل تر تهيه گردد شانس شناسايي و در هم شكستن مفروضات پنهان و غلط بيشتر ميشود. يكي ديگر از تكنيك هاي كه در رابطه با مفروضات مطرح شده است ؛ تكنيك معكوس سازي مفروضات است كه درين تكنيك ابتدا مفروضات را شناسايي كرده و سپس هر يك از آنها را معكوس كرده و سپس از هر يك از مفروضات معكوس ؛ الهامي براي پيشنهاد ايده جديد مي گيريم .

28 تکنیک تجزیه وتحلیل مورفولوژیک
تکنیک تجزیه وتحلیل مورفولوژیک یا ریخت شناسه که به وسیله فریتزویکی ابداع شد ، فنی است که بر اساس آن ، پدیده مورد نظر از جهت ساختار کلی وابعاد مختلف مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد به این منظور ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسایی و فهرست میکنیم. مثلاً اگر بخواهیم در مورد بازاریابی یک کالا راههای جدیدی پیدا کنیم ابتدا باید ابعاد مختلف کالا مثل شکل ظاهری کاربرد های آن ، خواص و فواید آن ، وضعیت مشتریان آن وبازار کالا آن تدوین وتبیین کنیم . برای مثال شکل ظاهری می توان به اندازه ، حجم ، وزن وبسته بندی و برای بعد وضعیت مشتریان فعلی روحیه ، درآمد ، تحصیلات وسن راثبت کرد. حالا باید روی هر دو مورد اندیشه کرد وارتباط بین آنها را جدید تر متصور شد تا ایده ای بدیع برای بازاریابی کالای مورد نظر بدست آورد.

29 برای مقایسه و ارتباط ابعاد یک موضوع ، می توان اجزای اصلی و اجزای متشکله را روی دایره متحدالمرکزی نوشته و با چرخاندن دایره های مختلف ابعاد و اجزای آنها را باهم مقایسه و ارتباط آنها را حدس زد. برای مثال می توان یک بار ، اندازه کالا را با تحصیلات مشتریان به هم ارتباط داد و ایده هایی بدست آورد ، بار دیگر اندازه کالا را با اندازه مشابه در گروه رقیب ارتباط داد و بار دیگر اندازه یک کالا و تحصیلات مشتریان و تبلیغات دیواری را به هم ارتباط داد . هرچه ابعاد و اجزای بیشتری شناسایی کنیم ، ارتباطات بیشتر و ایده های بهتر و بیشتری را می توان بدست آورد.

30 تکنیک اسکمپر این تکنیک که کاربر اصلی آن بر پایه ایده یابی فردی طراحی شده است می تواند ، به نحو بسیار اثربخشی برای گروه ها نیز مفید باشد.مثلاً می توان از آن ، قبل از جلسات طوفان ذهنی استفاده کرد.هدف اصلی این تکنیک ، تحریک قدرت تصور است تا آن را در جهات و ابعاد مختلف و ضروری به حرکت در آورد.این تحریک به وسیله سئولاتی ایده برانگیز صورت می گیرد که شخص درباره مسئله مورد نظرش از خود سئوال می کند و درآخر ایده ها بیشتر و کیفیت ایده ها تضمین و ارتقاء پیدا می کند . دکتر اسبورن شالوده ابداعات و برانگیختن ایدهاها را در واژه SCAMPER خلاصه کرده است.این واژه از ابتدای حروف واژه های سوال برانگیز ساخته شده است.

31 S نماینده واژه Substitution و به معنی جانشین سازی است
S نماینده واژه Substitution و به معنی جانشین سازی است.یعنی اینکه چه چیزی را می توان جانشین X نمود ؟ از چه فرایند دیگری می توانیم استفاده کنیم ؟ چه نیروی محرک دیگری بهتر کار می کند ؟ به جای تبلیغ در تلویزیون از چه روش دیگری می توانیم تبلیغ کنیم ؟ به جای او چه کسی را ؟ به جای آن چه چیزی را ؟ C نماینده Combine و به معنی ترکیب کردن است . یعنی اینکه X را با چه چیزی می توان ترکیب کرد ؟ کالاهایی چون دستمال کاغذی با رایحه دل انگیز، کفش های کودکان که هنگام راه رفتن صدا می کندیا چراغی در پاشنه کفش روشن می شود، همه و همه حاصل این سئوال است. چه ایده هایی را می توان ترکیب کرد ؟ اگر مخلوط شود چطور ؟ یک آلیاژ چطور ؟

32 ترکیب هدف ها چطور است ؟ چطور است به طور دسته جمعی... ؟ چطور است وحدهای سازمان را ادغام کنیم ؟ A نماینده واژه Adapt به معنی رفاه ، سازگاری و تعدیل کردن آن است.تعدیل به معنی تغیی در جهت راحتی یا زیبایی بیشتر است . ایده نوشیدن نوشابه با نی یک ایده خلاق است و خمیده کردن به صورت L در آوردن آن برای راحتی بیشتر یک تعدیل است . این را شبیه چه چیزی می توانیم بسازیم ؟ آیا چیز مشابهی وجود دارد که بتوان از آن اقتباس کرد ؟ چه ایده های دیگری پیشنهاد می کنید ؟ این به چه چیز شبیه است ؟

33 M نماینده واژه Magnify به معنی بزرگ سازی است
M نماینده واژه Magnify به معنی بزرگ سازی است.شما می توانید محاسن یک نفر را کشف و آن ها را چند برابر بزرگ کرده و به خودش منعکس سازید.بزرگ سازی می تواند مورد جلب نظر گردد. مثلاً یک کپسول آنتی بیوتیک را می توان چند هزار برابر کرد و به عنوان تابلوی یک داروخانه مورد استفاده قرار داد. چه تغییری می توانیم در این موضوع بدهیم ؟ آیا بزرگ تر، قوی تر، با ارزش تر ، .... گردد؟ چه تغییری در فرایند آن می توانیم بدهیم ؟ اگر آن را انحنا دهیم چه اتفاقی می افتد ؟ چرا آن را چند برابر نکنیم ؟ P نماینده واژه Put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد است.یعنی اینکه چه استفاده دیگری می توانیم ازX بکنیم ؟ این سئوال موجب بروز خلاقیت می شود به چند نمونه توجه توجه کنید :روزی نوجوانی این سئوال ل را از خود پرسید که چه استفاده ای می توانیم از ماشین چمن زنی که خراب شده بکنیم. سپس ماشین چمن زنی را به دوچرخه خود وصل کرد وبه این طریق اولین موتور گازی دنیا متولد شد آن نوجوان "سویی چیرو هوندا" بود و او امروزه از بزرگترین مردان جهان است.

34 چه استفاده هایی می توان از مواد زائد کرد ؟ کاربردهای دیگر استعدادهای این فرد چیست ؟ در چه محصولات دیگری میتوان از مواد موسسه استفاده کرد؟ E حرف ابتدای واژه Elimination است و معنی حذف کردن را دارد سوال چه چیزی میتوان از X حذف کرد؟ سوال موثر دیگری در بروز خلاقیت است.حذف سیم میکروفن سبب ساخت میکروفن های یـقه ای و حذف سیم تلفن موجب ساخت گوشی تلفن های همراه شد. آیا می توان این را سریعتر انجام داد ؟

35 چه چیزی را می توان حذف کرد؟
چگونه می توان آن را فشرده تر و جمع وجور تر کنیم؟ R نماینده واژه Reverse و معنی آن معکوس سازی است . اگرX را برعکس کنیم چه می شود ؟ به طور مثال اگر به جای جمله "بعد از فروش پس گرفته نمی شود " بنویسیم "بعد از فروش پس گرفته می شود" چه اتفاقی خواهد افتاد.یا اینکه به جای اینکه بیمار به دکتر مراجعه کند دکتر به بیمار مراجعه داشته باشد؟ یا مثلا کشف قانون جاذبه توسط نیوتن که به دنبال این سئوال که چرا سیب وقتی از درخت جدا شد به طرف بالا نرفت. به چه نحو دیگری می توان در ترتیب قرار گرفتن اینها تغییر ایجاد کرد؟ چه می شود اگر این تسلسل تغییر داده شود؟ چه زمان دیگری برای آن کار بهتر است؟

36 روش تریز (TRIZ) این واژه برگرفته از عبارتی روسی به معنای نظریه حل ابداعانه مسأله می‌باشد که بنیان‌گذار آن خلاقیت شناس روسی گنریچ سائولوئیچ آلتشولر است.

37 او معتقد است که خلاقیت صرفاً یک امر ذاتی نیست بلکه اکتسابی و قابل آموزش دادن است. آلتوشلر 200 هزار اختراع را برررسی کرد تا چگونگی حل مسائل ابداعی که منجر به اختراع شده‌اند را بیابد. در این میان 40 هزار اختراع را عمیق تر بررسی کرد که در نهایت منجر به اکتشافات او و دستیابی به روش و علم نوین تریز گردید.

38 او این قاعده کلی را مطرح کرد که:
تکامل همه‌ی سیستم های تکنیکی را قوانین هدفمند، هدایت می‌کنند. بر اساس این قوانین در طول تکامل سیستم تکنیکی، بهبود عملکرد یک بخش باعث ایجاد این تناقض می‌گردد که بخش‌های دیگر خوب عمل نمی‌کند و این تناقض خود به خود باعث می‌شود که بخش کم‌تر تکامل یافته نیز ترقی کند. این فرایند خودپشتیبانی نامیده می‌شود که کل سیستم را به شرایط ایده‌آل نزدیک می‌کند.

39 سطوح نوآوری 1- مسائل و را حل‌های آن‌ها در صنایع و حرف مختلف بارها تکرار می‌شود. 2- قوی‌ترین راه حل ها، تضادها را شناسایی و حذف می‌کنند. 3- قوی‌ترین راه حل‌ها، تهدیدها را به فرصت تبدیل می‌کنند. 4- روندهای بازار و فن‌آوری به طور قوی قابل پیش‌بینی هستند.

40 سطح یک: سطح استاندارد این سطح راه حل‌های واضح از بین چند انتخاب گزینش‌شده است. در حقیقت بهبود سیستم‌های موجود بدون تغییر ماهیت آن‌هاست. در این سطح معمولا یک ویژگی از سیستم اصلاح یا تقویت می‌شود. در آن هیچ تناقضی مطرح یا حل نمی‌شود. مثل برف پاک‌کن ماشین

41 سطح دو: سطح بهبود در این سطح بهبود در سیستم با کاهش تناقضات ذاتی در سیستم همراه می‌شوند. داشتن اطلاعات لازم در یک زمینه فناوری کفایت می‌کند. سیستم به آرامی تغییر می‌کند و ویژگی‌های جدیدی به دست می‌آورد. مثل فرمان قابل تنظیم اتومبیل سطح سه: اختراع در حوزه فناوری موجود سیستم موجود را به طرز چشمگیری بهبود می‌بخشد. تناقض موجود را با معرفی چند عنصر کاملا جدید حل می‌کند.مثل تعویض سیستم استاندارد انتقال قدرت اتومبیل با سیستم خودکار. معمولاً لازم است از فناوری دیگری نیز استفاده شود که باعث جهش در صنعت مورد نظر می‌شود. در حقیقت این نوآوری از خارج محدوده‌های ایده‌ها و قواعد پذیرفته شده در یک صنعت خاص، کشف می‌شود.

42 سطح چهار: اختراع خارج از حوزه فناوری موجود
این‌گونه نوآوری از حوزه علم و نه از حوزه فناوری کشف می‌شود و به کلی خارج از الگوهای معمول در فناوری است. برای رسیدن به آن‌ها از اصول علمی استفاده می‌شود. تناقض به طور کلی از بین می‌رود و از پدیده‌های فیزیکی کمتر شناخته شده استفاده می‌شود. مثل استفاده از حفره‌سازی با امواج فراصوت برای تمیز کردن سطوح. در این ابتکار امواج هدایت شده‌ی فراصوت، انفجارهای میکروسکوپی در سطح آلوده ایجاد می‌کنند و ذرات خارجی چسبیده به آن پاک می‌شود.

43 سطح پنجم: اکتشاف این سطح به خارج از محدوده دانش زمان خود تعلق دارد. وقتی به وجود می‌آیند که پدیده جدید کشف و برای ابتکارات جدید استفاده می‌شود. مانند لیزرها و ترانزیستورها که باعث ایجاد سیستم‌ها و صنایع جدید شده‌اند. آلتشولر معتقد بود به هر کسی می‌توان برای رسیدن به سطح 2و3و4 کمک کرد. او صدها هزار پتنت را بررسی کرد و در نهایت 40 اصل را که بارها برای حل تناقض‌های فنی به کار رفته شده بود شناسایی کرد. نوآوری های سطح 1و2و3 اغلب قابل انتقال از یک حوزه دانش به حوزه دیگر هستند. یعنی 95 درصد مشکلاتی که در زمینه‌ای خاص مطرح می‌شوند از قبل در زمینه‌های دیگر پاسخ داده شده‌اند.

44 محمد طیموج مهدی برزگر گرداورندگان مرتضی آقایی علی زارع الماس خرسندی
مصطفی تاتلاری


Carregar ppt "تکنیک های کمی و کیفی کاربردی تصمیم گیری"

Apresentações semelhantes


Anúncios Google